یازدهم شهریور ماه امسال هم گذشت. روزی که قرار بود یادآور اهمیت، جایگاه و نقش صنعت راهبردی چاپ، نشر و بستهبندی باشد. شاید طراحان و برنامهریزانی که یازدهم شهریور را روز ملی صنعت چاپ ایران نامیدند، در پی این بودند که ظرفیتهای تازه و بدیعی را فراروی آن قرار دهند.
یازدهم شهریور ماه امسال هم گذشت. روزی که قرار بود یادآور اهمیت، جایگاه و نقش صنعت راهبردی چاپ، نشر و بستهبندی باشد. شاید طراحان و برنامهریزانی که یازدهم شهریور را روز ملی صنعت چاپ ایران نامیدند، در پی این بودند که ظرفیتهای تازه و بدیعی را فراروی آن قرار دهند. فرصتی برای بازشناسی کارکردهای متنوع و کاربست منحصربفرد آن فراهم آورند و زمینه را برای توسعه همهجانبه آن مهیا کنند؛ البته شاید...
اما این روزها که بیش از یک دهه از نامگذاری روز ملی صنعت چاپ ایران گذشته، نخوت، انفعال و بیتفاوتی و بیتحرکی همه ارکان صنعت چاپ را در ربوده و گویا رقابتی سخت برای کمتوجهی به آن در حال انجام است.
اهل رسانه میگویند هر رسانهای طعم سردبیرش را دارد و رسانهای که سردبیر نداشته باشد، طعمی ندارد. گویا صنعت چاپ با اینهمه بیطعمی روزگاری بدون سردبیر را میگذراند. دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی اصلی این صنعت قلمداد میشود، بیتوجه به همه مشکلات بزرگ و کوچک آن، در خوابی ژرف فرو رفته است.
در ایامی نه چندان دور جشنواره ملی صنعت چاپ، مسابقات ملی آثار چاپی، مسابقات ورزشی صنعت چاپ، جشن بزرگ خانواده چاپ و... از جمله برنامههایی بود که به مناسبت روز ملی صنعت چاپ برگزار میشد. گرچه شاید اثرات مانا و ماندگار چندانی از این نوع برنامهها باقی نماند و آنها تنها چند روزی صنعت چاپ را به تیتر اول و دوم رسانههای عمومی تبدیل میکردند، لیک همین مقدار اندک هم برای چاپکاران ایرانی فرصتی مغتنم بود تا دیده شوند، شنیده شوند، خوانده شوند و برخی از دغدغههای خود را بیان کنند.
امروز اما، از این مراسم فقط نامی و گاهی افسوسی باقی مانده است. قرار بر این بود و هست که تا حد ممکن از تلخاندیشی و تلخگویی فاصله گرفته و بر نقاط قوت تکیه شود. که پویندگان راه سعادت، مسیر توسعه و پیشرفت و افزونی را در این دیدهاند. اما متأسفانه هرچه جستجوها بیشتر میشود، خبرهای ناخوشایند بیشتر شنیده میشوند. و آخرین آنها خبر تعطیلی نخستین واحد دانشگاهی علمی ـ کاربردی صنعت چاپ است.
چندی پیش خبر رسید که ساختمان واحد شماره 5 دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی پلمب شد. گفته شد که براساس شکایت مالک ساختمان ـ ارتش جمهوری اسلامی ایران ـ مأموران قوه قضاییه در ساختمان دانشگاه را پلمب کرده و کل تشکیلات یک هزار متری آن را به زیرزمین ساختمان منتقل کردهاند. پرسنل اداری و آموزشی آن تسویه شده و تنها یکی ـ دو کارمند قدیمی دانشگاه باقی ماندهاند. آن هم در یک آپارتمان...
دانشگاه 14 ساله چاپ ایران که طی این سالها 2880 فارغالتحصیل را روانه بازار کار کرده بود، به حال احتضار افتاده است و متولیان خرد و کلان آن، هیچ طرح و برنامهای برایش ندارند. مدیرکل دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که برگزاری جشنواره صنعت چاپ را در حوزه حقوق حاکمیتی این دفتر میدانست، درخصوص تعطیلی واحد شماره 5 که یکی از مجموعههای اقماری آن بود، اعلام میکند که این دفتر هیچ نقشی در واحد مزبور ندارد. دفتر مرکزی دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی هم این واحد فرهنگ و هنر را به کلی فراموش کرده و تنها هر از چندی رئیس آن را تغییر میدهد. اتحادیههای صنفی هم آنقدر مشغله و گرفتاری مالیاتی و بیمهای و... دارند که به طور کلی خود را از حوزه آموزش آکادمیک صنعت چاپ کنار کشیدهاند.
به این واقعه اسفبار باید حذف رشته چاپ از دفترچه انتخاب رشته دانشگاه هنر را هم اضافه کرد. عدم پذیرش دانشجوی رشته چاپ در واحد شماره یک دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی هم از دیگر رویدادهای این سالهای اخیر است.
امروز تنها یک آپارتمان اداری برای آموزش آکادمیک و دانشگاهی صنعت چاپ، نشر و بستهبندی ایران باقی مانده است. این در حالی است که کمپانیهای تولیدکننده ماشینآلات چاپ در کشورهای مختلف، دانشگاههایی مستقل تأسیس کرده و هر ساله از سراسر اروپا و حتی آسیا دانشجو میپذیرند. دانشجویان و فارغالتحصیلانی که میتوانند با بهرهگیری از دستاوردهای روزآمد صنعتی و علمی گامهایی استوار در راه بهبود کیفیت، افزایش بهرهوری، بهینهسازی محصولات چاپی و... بردارند. امروزه بهرهبرداری از ماشینآلات تمامدیجیتال چاپ نیازمند دانش فنی قابل تأمل و تخصصهای متفاوت است. دانشجویان این رشته در جوامع دیگر واحدهایی نظیر مکانیک، شیمی، پلیمر و... را میگذرانند. تمام این ظرفیتها در ایران به آپارتمانی اداری محدود شده که امکان هر نوع کار کارگاهی و تجربی را از دانشجویان سلب میکند. روز به روز پیکره علمی و فنی و تخصصی صنعت چاپ کشور نحیف و نحیفتر میشود و هیچ نهاد و سازمانی مسئولیت آن را برعهده نمیگیرد. این طفل نوپایی که میتوانست به درختی تنومند با ریشههایی استوار تبدیل شود، امروز از تشنگی جان میدهد.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
علیرضا صدقی
16/6/1395